به جبهه ها ، رشادتم
به سالها اسارتم
خنده صبح و شامتان
حرامیان ، حرامتان
اشک دو چشم رهبرم
خون چکیده از سرم
شهد شده به کامتان
حرامیان ، حرامتان
داس عدو به گردنم
شخم عدو بر بدنم
گندم بی همتتان
حرامیان ، حرامتان
ماهی شط خون چه شد؟
عشق چه شد؟ جنون چه شد؟
دور شده ز کامتان
حرامیان ، حرامتان
عبد چه شد؟ خدا چه شد؟
دیانت و رضا چه شد؟
گسیخته لجامتان
حرامیان، حرامتان
هم نفس آه چه شد؟
یوسف صد چاه که شد؟
پله و نردبانتان
حرامیان ، حرامتان
همسفران هم نفس
پریده از کنج قفس
مرغ هوس به بامتان
حرامیان ، حرامتان
طبع شکم باره تان
مرکب راه وارتان
قرعه که زد به نامتان
حرامیان ، حرامتان
جبهه به خون کشیده شد
حنجره بس دریده شد
طراوت کلامتان
حرامیان ، حرامتان
راهی صد کمین که شد؟
معبر روی مین که شد؟
معبر زیر گامتان
حرامیان ، حرامتان
خانه ام افروخته شد
بام به کف دوخته شد
امنیت خانه تان
حرامیان ، حرامتان
کشته صد پاره که شد؟
به خصم دون چاره که شد؟
دوامتان ، دوامتان
حرامیان ، حرامتان
برف من و بام شما
درد من و دام شما
وسعت بام و دامتان
حرامیان ، حرامتان
خنده به اشک مادرم
نمک به زخم همسرم
مادرتان ، همسرتان
حرامیان ، حرامتان
برگرفته از کتاب (دفتر سرخ) از ابوالفضل سپهر
طبقه بندی: حرامیان حرامتان، ،