شکوفه ای از باغ نور.....
پدر...! پدر جانبازم
آهای مایی که ادعا داریم ...چرا ؟! عکس شهدا را می‌بینم، ولی عکس شهدا عمل می‌کنیم ...
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 30 خرداد 1391 توسط نرجس علي نيا

 

پدر من یک بسیجی است که در سال های نبرد با دشمن ، به درجه جانبازی رسیده.بله دوستان عزیز! من فرزند جانبازم و به پدر خود افتخار می کنم چرا که یکی از شکوفه های ایثار هستم ، شکوفه ای از باغ نور.......

اگرچه سن و سال زیادی ندارم اما برای دوستانم یعنی همه فرزندان جانبازان سفارشی دارم و آن اینکه باید ادامه دهنده راه پدرانمان باشیم و نگذاریم پرچم مبارزه آنها بر زمین بیفتد. من و شما باید با درس خواندن و حفظ حجاب و رعایت دستورات اسلامی دل پدرانمان را شاد کنیم ، باید قدر این آزادی را بدانیم ، زیرا این آزادی را ارزان به دست نیاورده ایم و برای آن بهای سنگینی پرداخته ایم. چشمهای از دست رفته پدر و پای قطع شده و بدن مجروحش بهای این آزادی است پس باید قدرش را خوب دانست و برای حفظ آن کوشش کرد.

سخنی نیز با پدرم دارم که می خواهم بگویم:پدر عزیزم! تو را دوست دارم ، تو که از دانش آموزان کلاس پرشکوه، بزرگ جانباز اسلام ، حضرت عباس (ع) هستی اما یک چیز مهم تر هم می خواهم بدانی ...!

من هم از سربازان ، بزرگ جانباز انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای هستم ، تو برای موفقیت من دعا کن و من هم برای رهبرم دعا می کنم و هم برای تو.......



نظرات شما عزیزان:

مصطفی
ساعت21:06---23 شهريور 1391
اگر به آنچه خواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران نباش.



پاسخ:ممنون دوست عزیز


وحید
ساعت2:54---31 خرداد 1391
شاخه ها گل می کنند لحظه سبز دعا

دستها پل می زنند بین دلهاو خدا
پاسخ: مرسی آقا وحید که به وبلاگمون سر زدی.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







قالب وبلاگ